شاه سلطان حسین صفوی تاریخ وزارت بهداشت کیست؟
شاه سلطان حسین صفوی کسی بود که با بی کفایتی خود سلسله قدرتمند صفوی را به زوال کشاند تا "مدیریت شاه سلطان حسینی" نماد مدیران ناکارآمد باشد حال برخی ضمن مقایسه دوره زمامداری او و مقایسه با مدیران ادوار وزارت بهداشت در پی یافتن پاسخ این سوال هستند که ضعیف ترین دوره مدیریتی وزارت بهداشت تاریخ کشور، به چه کسی باز می گردد؟!

به گزارش همسو نیوز،همه ما شاه سلطان حسین صفوی را می شناسیم اتفاقا به بدی هم از او نام می بریم اصلا شاید اگر سلسله قاجار و شاهان دست و پا چلفتی آن نمی شناختیم از او به عنوان بی کفایت ترین شاه تاریخ ایران نام می بردیم بالاخره هر کسی هنر این را نداشت که یکی از مقتدرترین سلسله های پادشاهی ایران را با چنان وضعی به زوال بکشاند پاسخ به این سوال که او در چه روندی توانست چنین وضعی را برای سلسله با جبروتش بوجود آورد حدیث مفصلی است که در این مقال نمی گنجد جز چکامه ای که در ذیل می آید :
به جرات می توان گفت جایگزین کردن افراد ناکارآمد و نالایق و چاپلوس به جای مدیران مدبر و باتجربه سر فصل همه خبط های او بوده است به گواه تاریخ خودش انقدر بی خیال و بی خبر از احوال مملکت بود که اطرافیان هر کاری می خواستند انجام می دادند و هر پیشنهاد ناصواب را تقدیم می کردند تا با پاسخ ” یاغچی دیر” یا به گویش خودش ” یخشی دور” به معنای خوب است. خشت سست دیگری بر بدنه نحیف کشور بگذارند تا او و معروف بشود به “سلطان حسین یخشی دور.
انطور که نوشته اند این باصطلاح شاه مملکت فقط در مناسبتها و تشریفات پیدایش می شد و کاری با هیچ چیز نداشت تا وقتی محمود افغان به پشت دروازه های پایتخت رسید و او تازه یادش بیافتد که کار از کار گذشته است و باید ننگ تاریخ را بخرد و تاج را به دست خود تقدیم محمود کند.
به هر حال اگر حدیث معروف پیامبر اکرم(ص) که “سلامت” و “امنیت” را دو “نعمت پنهان” نام بردند هم مبنا قرار دهیم وزارت بهداشت اگر مهمترین نهاد کشور نباشد حتما یکی از مهمترین وزارتخانه های کشور هست وزارتخانه ای که همواره با چالش های زیادی رو به رو بوده و در آینده نیز خواهد بود .
اگر به متولیان ادوار این جایگاه، از زمانیکه نامش “وزارت صحه و امور خیریه” بوده؛ تا وقتی به “وزارت بهداری” و “وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی” تغییر یافت؛ نگاه کنیم مدیران مقتدری می بینم که بر مسند آن نشسته و برای نظام سلامت آبرو و اعتبار خریده اند از نمونه وزرای بعد انقلاب افرادی چون، مرندی، فاضل، پزشکیان لنکرانی و قاضی زاده در دوران خود آنچنان کاریزما و شخصیتی از خود نشان دادند که نه تنها شاخص های سلامت ارتقا یافت بلکه تصمیم گیری و تصمیم سازی درحوزه های دیگر را در ذیل تصمیمات استراتژیک خود معنا کرد.
متاسفانه در سال های اخیر نظام سلامت از داشتن مدیران قاطع، برنامه دار، مدبر و مدیر بی بهره بوده و به ضرس قاطع می توان اذعان داشت که هیچگاه چنین ” مدیریت سلطان حسینی” بر ان حاکم نبوده است به همین دلیل هم چالش های این حوزه حیاتی تا جایی رخ عیان نموده که فارغ از نداشتن برنامه و گفتمان مشخص در سطح کلان در جزئی ترین امور هم دچار نقصان می باشد مثلا معمولی ترین دارو ها به سختی پیدا می شود یا حتی یافت نمی شود، طرح های مدیریت دارو بدون پشتوانه مطالعاتی دقیق نوشته و صرفا با هیاهوی رسانه ای موثر خوانده می شود ، مدیران ستاد و دانشگاه ها، بی تجربه و کار ناآزموده انتخاب می شوند، تصمیم گیری ها مبنی بر سفارشات بیرونی صورت می گیرد، سلیقه نزدیکان و خویشاوندان درانتصابات تعیین کننده می شود و بالاترین مقام ها به هر درخواستی کوچک و بزرگی که با تهدید همراه باشد به راحتی و در کمترین زمان پاسخ مثبت می دهند.
واقعیت آن است که محمود افغان بی تدبیری، بی برنامگی، اقدامات ناپخته، تصمیمات غیر کارشناسی و چندین و چند معضل دیگر به پشت دروازه های حوزه سلامت رسیده و شاه سلطان حسین صفوی می رود تا در مقطع حساس کنونی تاج را به او تقدیم کند.